پارت 8

ویو کوک
از فرار دست کشیدم و رفتم سمت جیمین که...
جیمین=برو ل. طفا من زن.. ده نمیمونم
یونگی گرفتتش
ته=داداش نمیخوای نجاتش بدی؟ پسره خیلی داغون شده
یونگی=از کی تاحالا دلت برا یه فرشته سوخته
ته=خیلی خوشحالم که شیطان شدم
(حالت تیکه)(شونشو بالا میدازه)
یونگی = ببرینشون تو یه زندان فعلا لازم به شکنجه نیست
ته=مهربون شدی
یونگی=ببین کی به کی میگه
ویو کوک
چشمام تار میدید ولی یه ادم دیگه رو بسته بودم وقتی دیدم بهتر شد چهره جیمینو دیدم ولی مرده بود
پایان ویو
کوک دادو بیداد کرد
و دوباره بیهوشش کردن
و جیمین به دستور یونگی بهش انرژی حیات دادن
دیدگاه ها (۰)

پارت 9

پارت 7

پارت 6

مافیای من پارت ۱۹ویو کوک دیشب همش تقصیر جیمین بود خیلی شب بد...

مافیای من پارت ۱۷بعد کلی پیگیری فهمیدیم تو عمارت بنگ چانگ ه...

{مافیای من}{پارت ۱۰}باشه عشقم بخواب کوک ویو همین طور مونده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط